نیلوفر سپید
**اگر به هر نحوی قصد استفاده از نوشته های من رو دارین،لطفا اول به من اطلاع بدین.™ NEELOOFAR**نیلوفر سپید
**اگر به هر نحوی قصد استفاده از نوشته های من رو دارین،لطفا اول به من اطلاع بدین.™ NEELOOFAR**نگاه
نگاهم کن نارا.هرم نفسهایت هنوز بر شیشه ای این لحظه های ناتمام می نشیند.بر من بتاب،فانوسِ نگاه برمگیر از شبانه نمناکِ چشم های من.نگاهم کن از پس تصویر مردد سقوط، در این کهنه آیینه بی قاب.نگاهم کن از پشت این پنجره های ترک خورده نیمه باز.
نارای من،نگاه کن.به این واژه های ناصبور، که در بند بند شعر من فریاد میشوند. به نباید های مسمومی که از دیواره ذهن بی حصارِ من بالا میروند، به پروانه های خفته در پیله های خاطره، به نبودِ عطرآگینِ حضورت، در حریم حباب نازک احساس.
باز یاسهای سپید جوانه می دوانند درشاهرگ خاکِ گرم ِاین دیار آشنا. باز من ازعطر یاسهای سپید می گویم و حکایت این یاسها ناگفته مانده است هنوز. راز سر به مُهر این همه یاس،هر صبحدم،پشت دیوارِ نگاهِ تو تکرار می شود نارا
هنوز هم از میان تار و پود تردید و سکوت،ترانه غمگین نگاهت،شوق سرودنِ کودکانه های باران خورده ام می دهد.هنوز هم در غبار آلودِ سایه های سیاه،این خورشید خاموش،مرا خط به خط می خواند و من هنوز هم حیرت می کنم از زلالِ این آب...از این نایاب ترینِ ناممکن...
نگاهم کن نارا.من غریبه ام با این دیوارهای موازی..با اُفول شعرهای ناگهان، در سراشیبِ روزمرگی های تاریک.نارا مرا دریاب...بیدار کن مرا از تلواسه این آشفته خوابِ غریب...
نارا...من مرثیه نبض واژه های مُرده را از بر کرده ام...من سنگینی هوای مسموم این سکوت را نفس کشیده ام...نگاهم کن نارا،من بغض تمام عاشقانه های سیلی خوردهً تو را گریسته ام. دنباله بادبادک سکوتِ ما اینبار، تا رنگارنگِ برگهای پاییزی اوج می گیرد و باز هم ناگفته ماند،حکایت این یاسهای سپید...
نگاهم کن نارا!
سلام
خیلی وقت بود که می خواستم به روز شوم ولی هر با ...
ولی این بار با شمایلی جدید به روزم و منتظر
در پناه بارون
چو ایران نباشد تن من مباد
سلام
یه سر بیا و با حوصله بخون. حتی اگه شده اف کن بخون ولی تا تهش بخون باشه؟
آتش بدو دست خویش بر خرمن خویش
چون خود زده ام چه نالم از دشمن خویش
کس دشمن من نیست منم دشمن خویش
ای وای من و دست من و دامن خویش
ابو سعید ابوالخیر
[گل]
سلام
خیلی زیبا مینویسی..
از اینکه به سرای زیبای شما آشنا شدم..خوشحالم..
در شعر نو هم برایتون نظر دادم..
امیدوارم که دوستی خوبی بریا شما در وبلاگتون بشم و با نظرهایم دل زیباتونو شاد کنم...
من عازم سفرم...
آرزوی زیبا در کنار خانواده گرامیتون رو برای ی شما دارم...
موفق باشی
نارا... نارا... نارای تو...
(پی نوشت : دارم گریه می کنم...)
سلام نیلوفر خانوم واقعا و بدون تعارف زیبا مینویسید. سایتتونو از iransong گرفتم. تو نظریاتی که واسه آلبوم جدید اندی نوشته شده بود .به منم یه سری بزنید خوشحال میشم . وبلاگ قبلیم در اثر یه اشتباه پاک شد . این یکی داغ تنوریه!!!!
همیشه موفق باشید
سلام
نیلوفر خانوم من اولین باره که وبلاگ شما را بازدید کردم ولی همین یکبار حسابی حظ کردم.
واقعا جالب می نویسد
موفق و موید باشید
هپ زیبایی داری خوشحال می شم در مورد اشعار من هم نظر بدی
با سلام خوشحالم که با شما آشنا شدم وب سایت جالب دارین اگه می خواین بدونین از کجا سر از وب سایتت در اوردم باید بگم از طری ق سایت ایران سونگ
دوباره سلام چقدر دیر به دیر آپ میکنی منتظرم هنوز .
من تا حالا دوبار آپدیتش کردم . اگه سری هم به ما بزنی خوشحال میشم .
حرف اولی مثل یک سلام
بغض آخری تو غم صدام...
همیشه موفق باشی
سلام نیلوفر عزیزم
شما درست می فرمایید ولی من فقط چند کلمه از نوشته های شما را استفاده کرده ام در واقع ازش کمک گرفتم .
شما آنقدر زیبا مینویسید که انگشت به دهان می مانم
امیدوارم از کار من ناراحت نشده باشید . من آدرس ایمل شما را می خواهم خیلی گشتم ولی متاسفانه پیدا نکردم . نمی دونستم باید کجا و چطور برایتان ایمیل بزنم . لطفا برایم ایمیل بدهید کارتان دارم . ممنون
سلام نیلوفر جان لطفا ایمیلتون را چک کنید.
"Nara" yani chy?
darzemn kheyli aly minevsin
che bad man javabi nagereftam ke "Nara" chye? ya na kye?! kheyli biehteramiye ke yeki inja chizy ro benevise va javabi nagire
ببخشید فراموش کردم جواب بدم :)
نارا رو نمیشه دقیقا توضیح داد که چیه یا کیه.هر کس یه برداشتی میکنه.دوست دارم همون برداشت اولیه خودتون رو داشته باشین یا هر چیزی رو که دوست دارین جای نارا بذارین.برای من نارا یه حس درونیه.مثل کودک درون.مثل همونی که تو خلوت باهاش حرف میزنی و گوش میده.همونی که گاهی لجبازی میکنه و گاهی بچه خوبیه :)
نارا با نیلوفر بزرگ نمیشه...هیچوقت!
سلام دختر خوب ایرانی
میدونی که بیصبرانه منتظر آپت هستم.
اولین نظر رو اینجوری شروع کردم.
تولد امام رضا مبارک.
دوست داشتی یه سر بزن
سلام
عزیزم
مرسی که گفتی
خیلی وقته پیش شاید ۱سال پیش این شعر رو یکی از دوستام به اسم ایدا برای من و یه عالم ادم دیگه فوروارد ای میل کرده بود و توش هم همین عروسکم بود
من اصلا تغییرش ندادم
باور کنید
هیچ منبعی هم زیرش نبود
من نمیدونستم اما اصلا قصد همچین کاری رو نداشتم
یعنی نمیدونستم
اوکی عزیزم زیرش اسم شمارو می نویسم
من خودم هم شعر میگم غزل یا حتی سپید اما هروقت ماله خودمه و تو بلاگم می زارم زیرش اسم میزارم که این و در فلا ن تاریخ گفتم
نمیدونستم که متن برای شماست
بیشتر فکر کردم یه واگویه ست و ذهنم به این مساله نرسید
مرسی عزیزم
من یه یاهو میل داشتم که دو هفته پیش هک شد
اون میل و ادرسها هم همه اون توو بود
اما اگه تونستم اون دوستم و پیدا کنم ازش می پرسم
تا اونجایی که یادمه یه بار هم برام اس ام اس شده بود
اگه اشتباه نکنم..
اما با همین واژه عروسک غمگینم
...
من تغییری توش ندادم
بازم اگه کاری از دست من بر می یاد بگو عزیزم
سرقت ادبی بدون ذکر نام نویسنده؟
اصلا کار درستی نکردی . خیلی زشت!
بله؟:))) متوجه نشدم!! من سرقت ادبی کردم؟:)))
تبریک
سلام نیلوفر خانم.من واقعا متاسفم از اتفاقی که افتاده. ام بی سافت آدم خوبیه.چند بار نوشته های شما رو برای من فرستاد و نگفت از کیه منم اونا رو که خیلی هم قشنگن گذاشتم تو بلاگم اما چون به من گفته بود اینا نوشته های دوست خیالیشه تصور کردم از خودشه اما زیر شون نوشتم با تشکر از صاحب ام بی سافت و آشنای خیالیش که خدای نکرده سرقت ادبی نباشه.یه بار که دیده بود این کار منو گفت لطفا دیگه از این نوشته ها استفاده نکن چون ممکن ناراحت بشه. منم گفتم چشم.ولی خیلی اصرار کردم که شما رو به من معرفی کنه اما اون گفت شاید به زودی شما بیاین اینجا. و من ناچار به صبر شدم حالا هم ضمن اظهار تاسف و عذر خواهی می خوام که این سو تفاهم رو فراموش کنین چون نه من و نه ام بی سافت اهل تقلب نیستیم .شاید من باید تا مطمئن نمی شدم از نوشته هاتون استفاده نمی کردم به هر حال اگه بخواین حذفشون می کنم.
سلام
نیلوفر خانوم من می خواستم نظر بهتری بدم ولی
عجله داشتم سر همین موضوع گفتم یک چیزی بگم که
خلاصه و کاملا مفید باشه.تبریک به خاطره سایت قشنگی که دارین.راستی میتونم نوشته هاتون رو توی وبلاگم بذارم.یا اگر میتونین یکی از نویسنده های وبلاگم بشین تا خودتون وارد کنین.خبرم کنین.
ohhhhhhh merci az in ke maanish ro gofti!!!
Bad ye soal dige baz: shoma ketab ham dady biroun?!ya faghat inja minevisy?!
فعلا که چیزی چاپ نکردم چون ایران نیستم که برم دنبالش
ایشالا تو اولین فرصت بعدی که بیام ایران میرم دنبال چاپشون :)
سلام مرا به نارایت هم برسان.
اولین باری که به تو سر زدم لینکت کردم ولی خبری از تو نیست /
راستی تو کجایی؟؟؟
به من سری بزن .....بد نمیگذره......
واقعااااااااااااااااااااااااااااااااااا ممنون از نظرت...
خیلیییییییییییییییی قشنگ بود..مرسی.
چیزهایی که گفتی کاملا درسته.
بازم واسم نظر بذار.
مرسییی
مرسی عزیزم.....ممنون
آره اوضاع خیلی بهتره...
واقعا حرفات خیلی قشنگه.کاملا درست میگی...
باور کن روم خیلی اثر گذاشت.در حقیقت خیلی کمکم کرد
واقعا ممنون از حرفات..خیلی قشنگن..
دوست دارم همیشه اگه میتونی برام کامنت بذاری.
کامنتاتو میبینم خیلی خوشحال میشم..
بازم ممنون عزیزم
سلام
منتظرتم
چقدر فضای وبتون بلاگ اسکایه
س ا ج د
سلام خانم نیلوفر...
ممنون از اینکه توجه داشتین و جواب سئوالمو دادین...
اما کاش در مورد شعر هم دو ۳ سطری به یادگار می نوشتین.
شایدهم شعری رو که تو پست اخرم دیدین نظرتونو نگرفته.!
منم گاهی نوشته ها مو در شعر نو ثبت می کنم.....
اونجا هم منتظر نظراتتون هستم...
قلمتان همچنان سبز و پاینده باد .
دوباره سلام...
قلم در دستان شما چه زیبا جولان میدهد...
این توانای قلم بر شما مبارک باد.....
از لطف بی کرانتون ..بی نهایت ممنونم...
منم با شما کاملا موافقم.. خیلی از دوستان اعتقادشون بر ساده نویسی هست و من هم سعی می کنم ساده بنویسم.
اما گاهی هم سخت می شه ... که همونطور که گفتین شعر اگه کار دل باشه سختی و اسانیش مهم نیست..
در مورد کپی باید بگم چاره ای نیست یا نباید شعر ها رو نوشت یا اینکه باید ساخت...
(انصاف دیر زمانیست که سر بر بالین مرگ گذاشته)
عده ی کمی از دوستان مسئله ی کپی رایت رو مد نظر دارند.
و این هم به سبب ساختار حاکم بر قوانین حق مولف در ایران است که بسیار ضعیف هست.
پیشنهاد می کنم همت کنید برای چاپشان.(کتابخانه من بی صبرانه منتظر خواهد ماند)
من هم اگر روزی حس کردم که نوشته هام به این قابلیت رسیدن حتما این کار رو خواهم کرد.
اجازه می خوام برای لینک کردن وب سایتتون؟.
یه سئوال: شما اگه شعر هاتونو توی شعر نو ثبت کرده باشید
به گمانم بتوانید با کمک اون سایت احقاق حق از بی انصافان کنید؟ درسته؟
پاینده باشید.
سلام دوست من...
من با ۳ نوشته ی ۰ درد دل -انجمن ارای دل مردم شهر- و حق امضا محفوظ است...... اپ هستم...
قدم رنجه کنید...
پاینده باشید
آدم ها با آدم های دیگرمتولد می شوندوبعدبا همان آدم ها
می میریند...شایدزودتر...نوشته هایت گاهی زودترازآنچه فکرمی کنی تمام می شوند...نیلوفرعزیز...قبرشان می کنی...فکر می کنم...البته گورستانی که به وجودآوردی دیگرجا..ندارد..درست نمی گم....
سلام نیلوفر جان
سایت زیبا و مفیدی داری
بهت تبریک می گم
ایشالا که بهتر هم بشه
راستی سایتتو از ایران سونگ پبدا کردم !:D
----
http://Sajjad.ir
http://Sajjad.ir
http://Sajjad.ir
http://Sajjad.ir
http://SajjadPage.tk
http://SajjadPage.tk
http://SajjadPage.tk
http://SajjadPage.tk
سلام
اینجا هم سر بزن
درود
سلام
تونستی سر بزن. احتمالا درگیر امتحانا باشی. انشاالله که موفق باشی
سلام
خیلی خوشحالم که پیدات کردم.البته تو منو نمیشناسی
اولین بار که دیدمت تو برنامه شبهای نیلوفری بود
بدجوی جذبش شدم.شدم مخاطب همیشگیش.
شعرهات یه حال خاصی دارن.صدای بسیار دلنشینت زیباییشونو چند برابر میکنه.شعرهات رو همینطور که میخوندی تند تند مینوشتم.فوق العاده بودن.صدات بهم آرامش میده.معصومیتی که تو نگاهت بود با شعرات همخونی داشت.یه جور معصومیت کودکانه و در عین حال زیبایی یه دختر باوقار.میدونی...واقعا زیبایی.ولی این زیباییت هم یه چیز خاصی داره.وقتی دیدمت خیلی برام آشنا بودی.نگاهت با آدم حرف میزنه انگار.خیلی با شخصیت اومدی در نظرم.شبهای نیلوفری...نیلوفر...خیلی رویایی بود تصاویر و شعرا.
بعد اسمتو تو گوگل زدم و یه سایت به اسم شعرنو اومد که تو توش عضو بودی.همونجا فهمیدم خودتی چون شعرای خود اونجا بود.یه عکس هم بود با همون معصومیت و زیبایی.
بعد اونجا آدرس اینجا رو داده بودی و منم اومدم اینجا.
فقط میتونم بگم زبونم بند اومده.اینها رو تو برنامه نخونده بودی هیچوقت.واقعا نمیدونم چطوری اینها رو مینویسی اما تو عمرم هیچ نوشته ای اینقدر به دلم ننشته بود.نارا رو نمیشناسم.ولی اینطور که تو میگی خیلی عزیزه.مو به تنم سیخ شد به خدا وقتی اینها رو خوندم.خیلی هنرمندی.
کتاب چاپ نمیکنی؟
ببین.اینجا هم که عکس چشمات هست همون حس غریب رو میبینم.نمیدونم چیه...خیلی عجیبه و آشنا.
نیلوفر سپید.خوندن نوشته های تو و نارات منو به آسمون برد.همونطور که برنامه زیبای شبهای نیلوفری با حضور قشنگ تو اینکارو کرد با من.
خواهش میکنم ازت که جواب من رو بده.
بیصبرانه منتظرم
خدا نگهدارت باشه فرشته شعرهای رویایی.
قدر خودت رو بدون
سلام نیلوفر جان
سایت زیبا و مفیدی داری
بهت تبریک می گم
ایشالا که بهتر هم بشه
بای
سلام نیلوفر جان
یک هفته ای می شود که برایتان ا یمیل زدم ولی جواب ندادی
من اسم شبکه تلوزیونی که که شعرهاتون را دگلمه می کنید و می خوام .همون که بچه ها نوشتند شبهای نیلوفری
منتظرم خبرم کنید
با کوچه اواز رفتن نیست
فانوس رفاقت روشن نیست
نترس از هجوم حضورم
چیزى جز تنهایى با من نیست
وقتى تو نباشى من به من مشکوکم
به هر گل به هر سایه روشن مشکوکم
مشکوکم به اشک کبوتر مشکوکم
مشکوکم به خواب خاکستر مشکوکم
بى تو به کابوس و به رویا مشکوکم
به شعله به پروانه حتى مشکوکم
باز امشب فانوسی روشن نیست
با سوگ این شب یک شیون نیست
از کوکب تا کوکب خواموشی
شب هست و شوق شب کشتن نیست
ترسم نیست از دیوار از بن بست از سایه
تاریک تاریکم من از من میترسم
چرا دل ببندم به شب کوچه گردى
که از این سکوت سترون میترسم
من از سایه هاى شب بى رفیقی
من از نارفیقانه بودن میترسم
سلام
سایت خوب داری من بعضی نوشته های شما خواندم
جالب بود
موفق باشی
سلام خانوم گل اول از همه چرا اپ نمی کنی
بعد از اون تو رو خدا ایمیل هات رو چک کن و جواب منو بده خواهش می کنم الان بعد از نوشتن این نظر می خوام یه ایمیل دیگه بفرستم .
تو رو خدا جواب بده .
داشتم کامنتهایی که بمن سر نمیزنند را حذف میکردم
دلم نیامد .
بخاطر شاید نارای تو/
چند روزی صبر میکنم /
دیگر مرا نخواهی خواند.
سلام نیلوفر جان مرسی از حضورت در وب اندی نیوز
سایت قشنگی داری
اگه مایل به تبادل لینک بودی خبرم کن
موفق و اندی دوست باشید...
این یه بازی
بازی باد و بادبادک.
Sometimes we rush it Sometimes we fall It doesn’t matter baby we can take it real slow.. Reply
خیلی شیرینی ها/ بهروز الهامی
سلام وبلاگ خیییلی خوبی دارید
وبلاگم رالینک کنید من هم وبلاگ شما رو لینک میکنم
خوشحال میشم اگه میشه یه سری هم به وبلاگم بزنید
www.mer30moazen.blogfa.com
سلام نیوفر.من راستش از سبک نوشتنت سر در نمیارم بعضی جاها خیلی روون و زیبا و بعضی جاها عصا قورت داده راستش من فکر کنم نو خیلی دنیاله واژه میگردی اونقدر که حسه اولت کم رنگ میشه .خودت چی فکر میکنی؟ گاهی زیاد آسمون ریسمون بهم می بافی!!!
شاید شما احساس منو تو اون قسمتهایی که فکر می کنید دنبال واژه هستم و آسمون ریسمون به هم بافتم یا عصا قورت دادم متوجه نشدید :) من دنبال واژه نمی گردم.واژه ها خودشون میان سراغ من.اگه نیان هم اصراری به اومدنشون ندارم...هرگز نخواستم آسمون ریسمون به هم ببافم.شاید نوشته هام زیادی شخصی باشن؟؟
به هر حال ممنون